هنوز به یادتم

این دل نوشته ها را دوستاشان دارم
همه ی این کلمات و واژه ها را....که نه !
که تمام مقصود دلم را....
اهل روزگار بدانند
که من او را دوست میدارم
...هنوز عطرِ نگاه ِ او با من است
هنوز آن دستمالی که اتو کشیده کنجِ رُف است
برای من یعنی تمنای او
حتی آن مهری که به کین آمیخته است
هنوز آن گوشه ی نایابِ دلم....
هنوز نامش عزیزترینِ قشنگی هاست
در این اوقات ناخوشِ دلتنگی ها....
هنوز

نظرات 1 + ارسال نظر
سجّاد جمعه 8 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:44 ب.ظ http://fluidphase.ir

هی دختر !
همین یواشکی هاته که می لرزونه دل آدمو بدجور ...

کارِِ دل.دست خودم نیست :D

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد